مقدمه
در هر سازمانی نیروی انسانی از مهم ترین منابع آن به شمار می رود و سهم مؤثری در اثربخشی سازمان دارد.لذا برای اینکه از این عامل بطور بهینه و مطلوب در بلند مدت استفاده گردد ،بایستی نیازهای او مورد توجه قرار گیرد و عواملی که در نیروی انسانی ایجاد انگیزه ورضایت مندی می کنند شناخته شوند.نیرویی که انگیزه نداشته باشد و از شغل و سازمان خود راضی نباشد، نمی توان از تمام مهارت ونیروی او استفاده کرد.یکی از راههای موثر درایجاد انگیزه کارکنان پاداش های مادی است.(مولوی،14:1376)
بطور کلی انسان قبل از انجام کار هدف و غایتی را برای خود تعیین می کند . سپس ارزش هدف و مطلوبیت دسترسی بدان را برای خود سنجیده و با توجه به اهمیت و مطلوبیت هدف مقدار و میزان تلاش و کوشش را که برای رسیدن به هدف لازم است در نظر گرفته و تصمیم گیری می نماید ، بطور خلاصه یک فرد قبل از انجام کار بطور آگاه و ناخوداگاه عامل انگیزش و ارزش هدف را بررسی و با توجه بدان تصمیم گیری منطقی انجام می دهد.
ایجاد انگیزش در کارکنان باعث افزایش کارایی انها خواهد شد وبه طور شایانی کمک به پیش برد اهداف می کند .
یکی از وظایف عمده مدیران طراحی وترسیم سیستم حقوق ومزایا برای کارکنان است.سیستم های پرداخت متعددی وجود دارد که یکی ازآنها براساس پاداش منصفانه می باشد.حقوق ومزایا یک پاداش پیچیده بیرونی است.حقوق ومزایا می تواند برای جلب و حفظ کارکنان لایق به سازمان کمک نماید.حقوق ومزایا می تواند موجب رضایت وانگیزش کارکنان برای سخت کوشی و بازدهی بالا باشد.اما اگر نسبت به حقوق وپاداش ناخرسندی وجود داشته باشد منجر به اعتصاب،اعتراض،غیبت،جابجایی شغلی و ناتوانی جسمی وروحی می شود.(کاظمی،24:1384)
-1.بیان مسئله
منابع انسانی در سازمانهایی که به دوراندیشی شهرهاند از جایگاه رفیعی برخوردار است. در اندیشه مدیران این سازمانها، نیروی انسانی، دارایی راهبردی سازمان محسوب میشود و از این رو، توجه مدیریت را سخت به خود معطوف کرده است. دیدگاه مدیران این نوع سازمانها که آینده را نیز از آن خود ساختهاند، نسبت به مخارج امور کارکنان، دیدگاه هزینهای نیست، بلکه سرمایهای و آن هم از نوع سرمایهگذاری راهبردی است. بنابراین میتوان انتظار داشت کارکنان اینگونه سازمانها برای حرکتهای خلاق و دانش محور پرورش یابند.
مدیران منابع انسانی سازمانها، در جهت سازماندهی به راهبرد منابع انسانی، در قالب «اقدام مثبت» باید در قبال حرکت هایی که برابری را در سازمان به هم میریزد، موضعگیری سختی از خود نشان بدهند. متاسفانه در اکثر سازمانهای ایرانی نه تنها چنین موضعگیریهایی مشاهده نمیشود، بلکه کار مدیران منابع انسانی صرفا به تنظیم «قراردادهای پرداخت حقوق و دستمزد» محدود شده است.(سلطانی،34:1381)
انگیزش کارکنان بسیار مهم است زیرا این امر زیربنای تمام فعالیتهای سازمان به منظور ایجاد تعهد سازمانی و افزایش بهرهوری است. هرزبرگ معتقد است که انگیزش شغلی تحت تأثیر عوامل درونی و خارجی می باشد. عوامل انگیزشی درونی (ذهنی) از انجام کار ناشی شده و موجب رضایتمندی فرد می شوند، مثل موفقّیت، پیشرفت، قدردانی و ماهیت کار و عوامل خارجی عمدتاً با محیط و زمینه شغل ارتباط دارند و کارکنان را در سازمان ابقا می کنند و شامل خط و مشی و مقررات و شرایط محیط کار، حقوق و دستمزد، روابط شخصی با هم ردیفان و امنیت شغلی میشود.
هرزبرگ بر پایه ی بررسی های به عمل آمده ، متوجه شد که کارکنان تجاربخشنودکنندهی خود را متاثر از عواملی می دانستند که بیش تر با نفس و محتوای درونی کار مربوط می شد . این عوامل ؛ عوامل انگیزشی نامیده شد . و تجارب ناخشنود کننده نشات گرفته از عواملی که با ماهیت کار آنان چندان ارتباطی نداشت ، عوامل بهداشتی اصطلاح گردید ، که عوامل بیرونی در به وجود آمدن این تجارب سهم بسیار مهمی داشتند( نایلی،40:1373 ) .
ویژگی هایی مثل مدیریت و سیاست شرکت ، سرپرستی ، روابط بین افراد ، شرایط کاری و حقوق ( به وسیله هرزبرگ ) به عنوان عوامل بهداشتی شناخته شده اند هنگامی که این عوامل در وضع مناسبی باشند، افراد ناراضی نخواهند بود ؛ ولی آن ها کاملا راضی هم نخواهند بود . اگر بخواهیم وسیلهی انگیزش افراد در سازمان فراهم آوریم و موجب تحریک آن ها شویم ، ( از نظر هرزبرگ ) باید روی مساله پیشرفت ، شناخت و کسب شهرت ، ماهیت کار ، مسوولیت و رشد تاکید نماییم . این ها ویژگی هایی هستند که موجب می شوند فرد به پاداش های درونی برسد ( رابینز،213:2000 ).
هرزبرگ این نکته را تذکر میدهد که ، حقوق و دستمزد عمدتا نقش یک عامل بهداشتی دارد ولی ویژگی یک عامل انگیزشی را نیز نشان میدهد( نایلی،52:1373 ) .
به کارکنان به جبران کاری که در سازمان انجام میدهند،حقوق و دستمزد پرداخت میشود.اما علاوه بر جبران زحمات و وقت و نیرویی که کارکنان در جهت و به خاطر نیل به اهداف سازمان صرف میکنند،پرداخت باید جنبه انگیزشی نیز داشته باشد .
امروزه این نظریه در روانشناسی مطرح است که ازمیان نیازهای متعدد و متنوع انسان،تنها معدودی را میتوان مستقیما با پول ارضا کرد و انگیزههای غیر مادی بسیاری چون میل به کسب موفقیت و قدرت و میل به کمال و خودیابی در اعمال و رفتار انسان تأثیر میگذارد. با وجود این،جای هیچ شک و تردیدی نیست که هنوز پول از جمله مهمترین انگیزههاست.و اگر چه کارکنان سازمان علاوه بر حقوق و دستمزد،پاداش و مزایای غیر نقدی بسیاری دریافت میدارند. پرداخت نقدی هنوز از اهمیت زیادی برخوردار است و نقش بسزایی در جذب و حفظ نیروی انسانی دارد.
در سازمانهای ایرانی آنگونه که شایسته است به مباحث انگیزشی کارمندان توجه نمیشود که این باعث کم شدن انگیزه کارمندان و در نتیجه کم کاری آنان و در نهایت کاهش بازده سازمان و افزایش هزینه خواهد شد. و همین امر یکی از دلایل ایجاد فاصله بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. به عنوان مثال در برخی از شرکتهای آمریکایی و اروپایی، با استفاده از ابزار بیوریتمولوژی، وضعیت فیزیکی، احساسی و روحی – روانی کارکنان از طریق واحد توسعه منابع انسانی پیشبینی و برای روزهایی که احتمالا کارمندان از وضعیت مناسبت فیزیکی، روحی و احساسی برخوردار نباشند، بدون اطلاع آنها، مرخصی (با حقوق) صادر میشود تا کارکنان در منزل به استراحت بپردازند. این یعنی ارج نهادن به بزرگترین دارایی سازمان( فتح اللهی، 23:1385).
یکی از دلایل عدم کارایی کارمندان در ادارات میتواند ضعف در پرداخت پاداش به آنان وعدم تطابق پاداش پرداختی با کار انجام شده توسط کارمندان باشد.پاداش میتواند یکی از معیارهای انگیزشی مناسب باشد.بابررسیهای انجام شده مشخص گردید میان پاداش پرداختی به کارمندان وهم چنین کارانجام شده توسط آنان تناسب چندانی وجود ندارد.در این پژوهش سعی براین است عوامل موثر در پرداخت پاداش عادلانه در اداره مالیاتی کاشان بررسی شود.
براي دانلود متن کامل پايان نامه اينجا کليک کنيد.
نظرات شما عزیزان: