چکیده:
پیشرفت تکنولوژی در دهههای اخیر، باعث تحول عظیمی در همه جنبههای زندگی بشر و منجر به حرکت به سمت اقتصاد دانشمحور شده است. با گسترش شرکتها و تئوری نمایندگی، موضوع حاکمیت شرکتی به یکی از جنبههای اساسی تجارت تبدیل شده که روز به روز توجه بیشتری را به خود جلب میکند. یکی از روشهای حاکمیت شرکتی تعیین نوع ساختار مالکیت و ترکیب بهینه آن است. ساختار مالکیت و ترکیبات مختلف سهامدارن، تاثیرات مختلفی را بر عملکرد شرکتها دارد. امروزه سهم سرمایه فکری بهدلیل تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش میتواند نقش مهمی در ایجاد ارزش افزوده داشته باشد. هدف از اجرای تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین ساختار مالکیت بر کارایی سرمایه فکری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار بین سالهای ۸۷ تا ۹۲ میباشد. اطلاعات لازم از جامعه آماری با استفاده از صورتهای مالی شرکتها و گزارشهای آماری مختلف منتشر شده توسط سازمان بورس به دست آمده است. برای انتخاب نمونه آماری از روش حذف سیستماتیک استفاده شده که تعداد ۸۸ شرکت از شرکتهای بورس اوراق بهادار به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی میباشد. نتایج تحقیق رابطه معناداری را بین ساختار مالکیت و کارایی سرمایه فکری نشان میدهد. به این ترتیب که بین مالکیت نهادی و سرمایه فکری رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین این رابطه بین مالکیت شرکتی و سرمایه فکری نیز بر قرار است و در نهایت بین مالکیت انفرادی و سرمایه فکری نیز رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
واژههای کلیدی: ساختار مالکیت، سرمایه فکری، بورس اوراق بهادار تهران
1-1 مقدمه
بخشی از تحولات مهم در حسابداری در سایه تشکیل شرکتهای بزرگ و جدایی مالکیت از مدیریت شرکتها اتفاق افتاده است. در گذشته مالکان همان مدیران واحد تجاری بودند و هیچگونه تضاد منافع بین مالکیت و مدیریت مطرح نبود، به طوریکه مالکان خود بر تمامی عملیات شرکت کنترل داشتند. ساختار مالکیت١، یکی از مکانیسمهای حاکمیت شرکتی است. حاکمیت شرکتی یکی از مولفههای اصلی و مهم رشد میباشد. امروزه سهم سرمایه فکری٢بهدلیل تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش میتواند نقش مهمی در ایجاد ارزش افزوده داشته باشد. ظهور عصر اطلاعات و اقتصاد دانش محور، سازمانها را از تاکید بر منابع مالی و پولی به سمت داراییهای نامشهود کشانده است. اما اساسا این داراییها، منابع قابل توجهی برای جریان نقدی آتی شرکتها دارند. ناتوانی در گزارشگری سرمایه فکری نشان دهنده ضعف حسابداری متداول وسنتی است. البته ارزش گذاری آنها در معاملات تجاری مشکل بوده و با روشهای موجود به سادگی امکان پذیر نیست. اینکه آیا بین ساختار مالکیت و سرمایه فکری رابطه معناداری وجود دارد یا خیر، موضوع اصلی این پژوهش میباشد.
۱-۲ بیان مساله
پیشرفت تکنولوژی در دهههای اخیر، باعث تحول عظیمی در همه جنبههای زندگی بشر و منجر به حرکت به سمت اقتصاد دانشمحور شده است. با گسترش شرکتها و تئوری نمایندگی، موضوع حاکمیت شرکتی به یکی از جنبههای اساسی تجارت تبدیل شده که روز به روز توجه بیشتری را به خود جلب میکند. وجود یک سیستم حاکمیت شرکتی مناسب میتواند به شرکتها کمک کند تا توجه سرمایهگذاران را جلب کنند و آنها را برای سرمایهگذاری تشویق کنند و به این ترتیب اجرای چنین سیاستهایی میتواند به دستیابی به عملکرد بهتر کمک کند. یکی از روشهای حاکمیت شرکتی تعیین نوع ساختار مالکیت و ترکیب بهینه آن است. تحقیقانی که توسط بونین و همکاران انجام شد، نشاندهنده این است که ساختار مالکیت و ترکیبات مختلف سهامدارن، تاثیرات مختلفی را بر عملکرد شرکتها دارد. امروزه سهم سرمایه فکری بهدلیل تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش میتواند نقش مهمی در ایجاد ارزش افزوده داشته باشد. سطوح مختلف ساختار مالکیت نیز با توجه به تصمیمگیریها و فرصتهای سرمایهگذاری میتوانند بر سرمایه فکری شرکتها تاثیرگذار باشند. با توجه به اهمیت موضوع دانش در دهه اخیر و با توجه به تغییر در دنیای اقتصاد و حرکت ازسمت اقتصاد صنعتی به اقتصاد دانش محور، شناسایی، ارزش گذاری و مدیریت سرمایه فکری به امری بسیار مهم و حیاتی برای شرکتها تبدیل شده است. در این پژوهش به بررسی این پرسش میپردازیم که آیا بین ساختار مالکیت و سرمایه فکری رابطه معناداری وجود دارد؟
براي دانلود متن کامل پايان نامه اينجا کليک کنيد.
نظرات شما عزیزان: